در محضر پیشکسوت فرهنگی سرکارخانم ایران کارگر

تاریخ دیدار 16/2/89 به اتفاق آقای حسین سماوات و خانم رکسانا راهبریان ازهفته نامه ندای یزد

 

سرکار خانم صدیقه (معروف به ایران) کارگر رشتی

   در 6/10/1310 در محله میدانشاه متولدشدم پدرم علی به شغل تجارت فرش خانم بی بی زهرا قتینی علاوه بر خیاطی به بچه های محله قرآن هم یاد اشتغال و دارای مدرک مکتبی بودند و مادرم منور به شغل خیاطی در محلۀ میدانشاه مشغول و دارای سواد خواندن بودند . مادر مرحوم دکتر محمدعلی قبنی بنام می دادندکه من مدتی از بعنوان شاگرد ملایی، از آموزش های ایشان بهره بردم. البته ملای دیگری دور تر از ایشان به نام ملا بی بی سکینه هم بودند. دبستان را در سال 1317 در مدرسه شاهدخت در محله لب خندق به مدیریت بی بی خجه امیر و معلمی کلاس اول خانم مهران گذراندم که ایشان را هرگز  فراموش نمی کنم. خانم شایسته طامهری هم آنجا بودند، بعد از چند ماهی عده ای از ما را که نزدیک به آموزشگاه نوبنیاد مختلط همت به مدیریت خانم پری مومنی بودیم فرستادند دبستان همت . آموزگاران همت نوش آفرین حاتمی، ملوک ملکی، شایسته طامهری و نصرت نواب پور بودند و همکلاسانم نورسته همدانیان و جلال اشتری (ایشان خیلی بازیگوش بودند) و پسری به نام اقتصادی هم با ما همکلاس بودند. در 1324 وارد دبیرستان ایراندخت به مدیریت عشرت نصیریان و به ناظمی خانم فرح انگیزمشتاق شدم که در محله پشت حمام پارس نزدیک کوچه برخوردار و به مالکیت آقای حسین اسدی بود. بعد از اخذ مدرک سیکل اول در سال 1327 به دانشسرای مقدماتی رفتم که در همان محل دبیرستان ایراندخت بود و مدیر دانشسرا هم عشرت نصیریان و ناظم خانم فرح انگیز مشتاق بودند.

 حدوداً تا سال 49 به معاون ناظم گفته می شد، دبیران دانشسرا  خانم ها نورسته راحتیان، افسر محمدی، نیره متحده و فیروزه فرهمند و آقایان فضل ا… بشارت سید ولی ا… خاتمی و عبدالعلی صابری صفائی، سروش کسری زاده، ابوالقاسم قلمسیاه، محمود کریمی ایران کارگراردکانی ( همسر خانم محمدی و پدر شهلا کریمی ، این خانواده فرهنگی بسیار منظم و جدی و فعال بودند) بودند. در خرداد سال 1330 به اخذ دیپلم دانشسرا نائل شدم. همان سال دانشسرا منحل گردید و ما آخرین دوره شاگردان دانشسرا بودیم . از مهر 1330 با ماهی 96 تومان به استخدام فرهنگ وقت به ریاست آقای ابوالقاسم عدالت و به دبیری دبیرستان ایراندخت درآمدم. حقوق ماه مهر به صندوق بازنشستگی واریز می شد و در پایان سال ( بعد از 6  ماه، تمام حقوق 5 ماه ) را یکجا می دادند (آنوقت ها بانک هم نبود من حدود 840 تومان در شب عید حقوق گرفتم که پول زیادی بود و همه متعجب شده بودند و همسایه ها در مورد اینکه دختر فلانی معلم شده و پول کلانی گرفته صحبت می کردند حتی مادرم از ترس دزد وحشت زده بود و هرشب جای پول ها را عوض می کرد)

           همکارانم در ایراندخت آقایان عبدالحسین آیتی بی اندازه فاضل و دانشمند در ادبیات بودند- دکتر جعفر علیم مروستی فوق العاده با سواد و با حافظه ای قوی –  دکتر ابوالقاسم قلمسیاه ناظم دبیرستان ایرانشهر و دبیر ایراندخت نابغه زمان و استاد مسلم در علم فیزیک (ایشان به تندی و با مهارت و بسیار زیبا با دو دست راست و چپ روی تخته مطلب می نوشتند و همه را متعجب می کردند و می گفتند اگر من نفوذی در دانشگاه دولتی داشتم ، طوری کتاب شیمی آلی را می نوشتم تا در زندگی راهگشایتان باشد. آقای تقی حجت باسواد وبا نفوذ بیان خارق العاده و دبیر شیمی خانم عصمت الملوک نقیب زاده (میرخضر شاهی سابق) ناظم و دبیر دروس مختلف.

 

        همکلاسانم در دبیرستان ایراندخت شایسته اخوان، شوکت فارغ، فرخنده رضوی، شعاعیه تجلی فخری وکیلی و طاهره ربانی و طاهره ایقانی و… بودند.

        در سال 1330 اولین دبیرستان دخترانه یزد به نام ایزد پیمان به مدیریت میس آیدین منحل و شاگردانش با تعدادی از بچه های ایراندخت در همان محل با تغییر نام به دبیرستان اشرف که در محله نظرکرده واقع بود تأسیس شد (تابلو دبیرستان اشرف هنوز هست و من با دیدن آن ساعت ها به تماشایش می نشینم و به یاد خاطرات خوش آن روزها لذت می بردم. (این دبیرستان فعلاً انبار آموزش و پرورش است).

        مدرسه ایزد پیمان در خانه ای به مالکیت خانم میس آیدین بود و اتاق بزرگی به نام نمازخانه داشت که میس آیدین در آن هر صبح ابتدا قرآن و دعا و سپس انجیل و مسائل مذهبی خود را انجام می داد (او بعد از تغییر نام ایزد پیمان به اشرف پهلوی به اصفهان رفت اما همه ساله برمیگشت و از مدرسه و سنگی که نام مادرش روی آن نوشته شده بود و اصرار داشت که در نمازخانه نصب شود بازدید می کرد. در سال احتمالاً 1338 خانم زکیه حائری زاده به پاس خدمات فرهنگی اش به فرهنگ یزد آن سنگ را در اتاق دعا نصب کردند. (بانوآرمنو آیدین پدرش از ارامنه اصفهان و مادرش به نام ایزابلا ایرلندی بود و هر دو معلم بودند اودر 1300 از میس مور انگلیسی مدرسه را تحویل گرفت و سپس مؤسس دبیرستان دخترانه ایزد پیمان در یزد شد اولین دبیرستان دختران در یزد در سال1382 توسط خانمی انگلیسی بنام الینه وخانم برایتی برای زرتشتیان تاسیس شد)آیدین تمایل زیادی داشت تا نام مادرش را روی مدرسه جدید التاسیسش بگذارد اما دولت رضا شاه بجهت غیرایرانی بودن اسم موافقت نکرد و او نام ایزدپیمان را که هم در معنی و هم در تلفظ به ایزابلا نزدیک بود انتخاب نمود.(وی در سال ١٣٠۶ بهشت آیین اصفهان(دبیرستان دخترانه)را تاسیس کرد. او دو سال قبل از آن در کرمان مدیر مدرسه بود.” برگرفته از اینترنت*)) بی بی زینب مرآت نقل از ص28 فرهنگ یزد 28-1327)

        در ایراندخت مربی شیرخورشید هم بودم و کارهای پیشگیری و درمانی و کمک های اولیه خوبی به دانش آموزان علاقمند عضو این جمعیت آموزش می دادم.

         یکروز در ماه مبارک رمضان در نمازخانه مشغول تلاوت قرآن بودیم، آقای فضل الله بشارت که بازرس بودند وارد شدند و چون ماها را مشغول ختم قرآن دیدند گفتند بهترین کارها یاد خدا و اجرای مسائل و دستورات دینی است و شماها کار خیلی خوبی می کنید، خاطره دیگری هم از زمان محصلیم ازایشان دارم،  روزی درکلاس مطالبی را برای یادداشت دانش آموزان می گفتند، اما من نشسته بودم.گفتند چرا نمی نویسی؟ گفتم قلم ندارم گفتند خودنویس مرا بگیر ولی مواظبش باش خراب نکنی گرفتم و دوباره نشستم، گفتند حالا چرا نمی نویسی گفتم خودنویستان خراب است و به ایشان پس دادم ایشان در جلسه بعد به من گفتند پسرم مهدی در خانه بمن گفت پدر چطور گفتید کارگر خودنویستان را خراب کرده اینکه خوب می نویسد.

             در 1337با آقای اصغر براتی پور و کارمند درمانگاه نیکوپورازدواج کردم که حاصل آن سه فرزند بود.

              دختر بزرگم ویدا دبیر آموزش و پرورش و ژیلا خانه دار است.

             دختر کوچکم بدنبال یک بیماری از دست دادم. من معتقدم مجموعه ای از خوشی ها و تلخی ها است که زندگی را شکل داده، مفهوم بخشیده و تلاش پرحاصلی را برای کمک به همنوعان خود فراهم مکند . از خداوند منان میخواهم تا بتوانم بعد از 79 سال زندگی افتخارآمیز باز هم بعنوان فرد کوچکی در اعتلای فرهنگ و توسعه نسل جدید خود کوشا باشم. از شما هم که در هفته معلم بدیدنم آمدید ممنون و سپاسگزارم،

             استخدام مهر 1330 بازنشستگی مهر 1360 با 29 سال و 11ماه و 26روز کار3سال اول استخدام دبیر دروسی چون خانه داری و نقاشی و فیزیک و شیمی و تاریخ و ادبیات و خیاطی بودم. در سال 1334 ناظم دبیرستان با هفته ای 6 ساعت تدریس تا سابقه آموزشی برایم منظور گرد در سال 57 خانم فرنگیس صدریه باز نشسته و من به مدیریت دبیرستان اشرف منصوب شدم      

          عده ای از دانش آموزانی که افتخار معلمی آنان را داشته و امروز به وجودشان مفتخرم: خانم ها: 1- دکتر فاطمه نقدی م اطفال 2- دکتر ملکه انوریه دندانپزشک 3- دکتر شهزاد طبسی دندانپزشک 4- دکتر مینو مجاهدی دندانپزشک 5- دکتر لقاء مشکی باف م کودکان 6- دکتر بتول توکلی م زنان 7- عالیه ثوابی تحصیلات خارج ازکشور

           من در زمان ریاست علی اصغرعدالت استخدام و رؤسای بعدیم عزت الله بهاری غلامرضا رهائی، حسین بهشتی، سید علی مهدویان، مجلسی سلطانزاده و علی اکبر رئوف بودند.باید بگویم من درمدرسه اشرف تحصیل کردم همانجا معلم شدم به پست ناطمی و سپس ریاست مدرسه ارتقاء پیدا کردم و سرانجام در همین مدرسه بازنشسته شدم آیا حق دارم ساعتها به یادگذشته ها به تابلوئی که از7سالگی تابازنشستگی هر روز جلو چشمانم بود بشینم و نگاه کنم؟؟؟شما خود قضاوت کنید!!!!       

        مصاحبه با  دو نفر از دانش آموزان این بانوی فرهیخته: 

       خانم دکترشهناز آرام  متخصص زنان : در سال 53دیپلم گرفتم وپزشکی عمومی را درسال 60 ازدانشگاه اصفهان وسال 65 موفق به اخذ تخصص ازدانشگاه اصغهان شدم درحال حاضرعلاوه برطبابت ،عضوهیئت علمی واستاددانشگاه شهید بهشتی اصفهان می باشم

          از1347 الی 1353 افتخار شگردی خانم کارگر را داشتم . ایشان  ناظم دبیرستان اشرف و بسیارجدی و پر تلاش و دلسوز برای بچه ها بودند جدیت صداقت و نطم در زندگی را از ایشان فرا گرفتم و هیچوقت خوبیهایشان را فراموش نمی کنم یکبار درزمان دانشجوئی در مدرسه بدیدنشان رفتم که متاسفانه بعلت بازنشستگی موفق بدیدار نشدم اما یکروز بطورکاملا غیرمنتظره در یک عروسی زیارتشان کردم و به آرزویم رسیدم برایشان طول عمر و شادی و سلامتی از خدای بزرگ خواهانم.

         خانم دکتر مینو مجاهدی :  متخصص جراحی و بیماریهای لثه و اپیلمنت.استادیار دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان .

        سرکار خانم ایران کارگر معاونت محترم دبیرستان اشرف شخصیتی برجسته ،فرهیخته ، مهربان ، دلسوز ، توا نا ، مدیر و مدبر وآشنا به امور آموزشی و عاطفی دانش آموزان دبیرستان بودند. همواره یاد و نام ایشان  در خاطر من و خاطرات دبیرستانم باقی است .بزرگداشت سرور عزیزم سرکار خانم کارگر را ارج نهاده هر چند که نمی تواند بیان کننده تمام زحمات  این استاد عزیز باشد از خداوند مهربان  طول عمر با عزت و سلامتی برای ایشان از درگاه خداوند آرزومندم. 

نوشتهٔ پیشین
اشاره ای کوتاه به زندگی سراسرافتخار و پر برکت مردی بزرگ
نوشتهٔ بعدی
test

پست های مرتبط

نوشته ای برای نمایش موجود نیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست