استاد محمد حسین ناصرترک شاعرخوش نوا و توانای یزد،

نویسنده: بی بی زینب مرآت – ۱۳٩٥/٤/۳

       

زنده یادمحمدحسین ناصرترک                                                                                                           روانشاد بانو سکینه ناصر

 

 

 

 

 

 

فرزندان بترتیب: 1- مرحوم نصرت خانم      2- مرحوم احمدآقا                3- محمد آقا            4- پروین خانم ناصرترک

استاد محمد حسین ناصرترک شاعرخوش نوا و توانای یزد، نایب الحکومه ای نابینا بود که خورشید وجودش پیوسته روشنی بخش دل‌ها و نورافشان محفل دوستان و همشهریانش بود 

        او در سال 1270 در محله بعثت (میدان شاه سابق) یزد پا به عرصۀ وجود گذاشت. وی فرزند آیت‌الله میرزا عباس جوانشیر قفقازی و نسبش از طرف مادر به مرجع عالی‌قدر زمان زندیه، میرزا سلیمان نائینی و قبل از او به میرزا محمد اسماعیل موسوی العریضی کلانتر و مجتهد الزمانی یزد و نوۀ مؤمن حسین‌یزدی، شاعر بزرگ دوره صفوی می‌رسید.

            میرزا سلیمان در عهد خود از چنان جایگاهی برخوردار بود که وقتی قاآنی به یزد آمد تحت تأثیر او، قصیده‌‌‌‌‌ای در موردش سرود و شخصیت والای آن فقیه بزرگ را ستود.

       ناصر ترک از نسب پدری، نوۀ آقا میرزا علی ترک( معاصر فتحعلیشاه )، علامه فقیه و عارف شهیر دوره قاجار بود که در نجف همزمان با تحصیل، تدریس هم داشت. وی نتیجه امیر ابراهیم خلیل خان بود که در کتاب خواجه تاجدار به قلم ذبیح‌الله منصوری، شرح جنگ آقامحمد خان با ابراهیم خلیل خان آمده است.

          نیای او امیرالله پناه‌خان رئیس مقتدر ایل جوانشیر و حاکم 17 ایالت قفقاز بود. گفتنی است ضرب سکه پنابادی به عنوان پول رایج اوایل دهه سالهای 300 نیز از اقدامات امیرالله پناه‌خان بوده است. این خاندان تنها کسانی بودند که در جنگ با خواجه تاج‌دار، مغلوب نشدند.

         امیرالله پناه خان وقتی دودمانش توسط روسیه قتل‌عام می‌شود به خواهش مرحوم عباس میرزا ولیعهد وقت به ایران آمده ابتدا حاکم شیراز و سپس بهمراه فرزندش آقا میرزا علی ترک (پدربزرگ استادمحمد حسین ناصرترک) مقیم یزد می‌گردد، لذا بسیاری از بازرگانان، رجال و روحانیون معتبر استان‌های شمالی کشور از جمله همدانی‌ها، رشتی‌ها، تبریزی‌ها و بادکوبه‌ای‌ها به خاطر وی به یزد آمده و مقیم می‌شوند.مرحوم فتح الله مشیرالممالک، رئیس دیوان و امور مالی حکومت قفقاز نیز ازجملۀ آنهاست.

        هنگام تجاوز نیروهای تزاری روس‌ها به ایران، آقا میرزا علی ترک در نجف مشغول تحصیل و تدریس بود که اقامت در نجف را جایز ندانسته و هر دو را با شروع جنگ رها کرد و به عنوان یکی ازفرماندهان سپاه ایران به دفاع از خاک وطن و جنگ با روس‌ها می‌پردازد. وی همانند  امیرالله پناه خان و ابراهیم خلیل خان به قدری شجاعت و مردانگی در جنگ از خود نشان می‌دهد که علمای نجف به وی لقب «ناصر الاسلام» و «صاحب‌السیف والقلم» می‌دهند و مرحوم محمدحسین ناصرترک نیز به جهت این عنوان افتخارآمیز است که تخلّص ناصر را برای خود انتخاب می‌نماید.

          بعد از انعقاد قرارداد ننگین ترکمانچای روس‌ها گفته بودند اگر آقا میرزا علی در قفقاز بماند جنگ قفقاز ادامه خواهد یافت.

          پدرآقا میرزا علی ترک ( امیر ابراهیم خلیل خان)  در ایران، حکومت فارس را متقبل می‌شود اما به دلایلی از حکومت کنار می‌رود و به پیشنهاد اساتید حوزه نجف، با فرزندش  برای توسعه معارف اسلامی به یزد می‌آید و عجیب اینکه علاوه بر مردم مؤمن این دیار، اقلیت‌های غیرمسلمان در یزد نیز اعتقاد فوق‌العاده‌ای به وی پیدا می‌کنند و حرمت زیادی برایش قائل بودند.

            مرحوم محمدحسین ناصرترک در شش سالگی به دوره ابتدایی در مدرسه مشیریه از تأسیسات شادروان فتح‌الله مشیرالممالک پا نهاد و با هوش و ذکاوت سرشاری که داشت شش کلاس را در دو سال ‌خواند. وی پیوسته شاگرد ممتاز  بود، چنانکه روزی جلال‌الدوله(نوۀ ناصرالدین شاه و پسر ظل‌السلطان)، والی یزد  به همراه چند تن از اعیان یزد برای بازدید به مدرسه مشیریه رفته و از بچه‌ها سؤالاتی می‌کند لاکن به سبب هیبت حاکم، دانش آموزی جرئت نمی‌کند تا به سؤالات پاسخ دهد. در آن زمان که محمدحسین ده – یازده سال بیشترنداشت، خیلی محکم همه پرسش ها را پاسخ می‌دهد. حاکم می‌گوید: این پسر یزدی نیست؟!

مدرسه مشیریه در سال1274 قمری این عکس تا دهه 50 زینت بخش اتاق رؤسای آموزش و پرورش بود

سمت راست  شماره 9 سفید محمد حسین ناصر ترک شماره 9 سفید ایستاده و دست بسینه فتح الله مشیر الممالک 3 سفید نشسته کنار مشیرالممالک علی اکبر سیگار پیچ یار و مشاور جلال الدوله2 نشسته وسط جلال الدوله حاکم و پسرضل السلطان و نوه ناصر الدین شاه 2- نشسته کنار جلال الدوله کنسول انگلیس

نشسته ردیف بالا صدر العلما2 و 3 احتمالا شرف الممالک و افصح لملک

                                       ردیف دوم ایستاده شماره 7 کریم غلام صدر العلما

شماره 4 لباس بلند مشکی درجلو دوست صمیمی و مشاور شازده و یکی هم مستوفی الممالک

        میزا فتح الله خان مشیرالممالک که پدرش با آمیرزا علی ترک، پدر استاد ناصر، باجناق بوده، در جواب والی یزد می‌گوید که پدربزرگش از قفقاز آمده.

       (میرزا تقی‌خان مشیر، پسر فتح الله مشیرممالک (بیگلرربیکی)، همکلاس محمدحسین بود و فتح الله مشیر و آمیرزا عباس پدر محمدحسین هم، پسر خاله و هم، نوه و هم،  دامادهای آمیرزا سلیمان بودند).

           ناصر در 4 سالگی از فیض وجود پدر محروم و تا 12 سالگی خواهر و دو برادر خود را از دست می‌دهد ابتدا چند سال زیر نظرمعلم سرخانه و سپس در مصلّی یزد ادبیات عرب، فقه، جغرافیا، ریاضی و نجوم را نزد استادانی که زمانی از شاگردان پدر و پدربزرگش بودند منجمله آمیرزا محمد کاظمینی پدر بزرگ دکتر محمد آقا کازرونی زاده رئیس پهداری آموزشگاههای یزد و و آسید محمد آیت اللهی پدر حاجی آقا طاهر، فرا می‌گیرد. وی همزمان با تحصیل مدتی هم به عنوان مدرس، مقدمات عربی را در مصلّی آموزش می‌داده است. مرحوم ناصر ترک مدتی نیز در مدرسه خان واقع در بازار پنجه علی به تحصیل اشتغال داشته اند.

    در هفت سالگی در یک رؤیای شبانه، استعداد نهفته شاعری در وجودش متجلّی می‌شود و از همان زمان به سرودن شعر می‌پردازد که مورد توجه عموم قرارمی گیرد. اشعار وی در آن زمان بیشتر جنبۀ مذهبی و در ارتباط با اهل بیت بود که موجود نمی‌باشد و تنها شعر 16 سالگی استاد مربوط به سعدی و حافظ و فردوسی اینک در دسترس ماست ضمنا اشعار آن مرحوم بیشتر سبک سعدی و حافظ داشته و علاوه بر جنبۀ مذهبی، بیشتر حاوی مضامین عاشقانه، عرفانی و گاه سیاسی است سروده هائی در ارتباط با ضعف دولت قاجار، خشکسالی بهار 1302، سرنوشت فرخی یزدی و نیز ابیاتی مربوط به بعد از سال 1300 و حوادث یزد که در بیداری مردم شهر بسیار مؤثر بود، از جملۀ آنهاست.

        همسراستاد ناصر  سکینه خانم ناصرمی باشد و حاصل ازدواج آنان به ترتیب آقایان و خانمها: نصرت، احمد، محمد و پروین می باشند.

          لازم به یادآوریست که گردآوری اشعار مرحوم ناصر توسط مرحوم میرسّیدحسن صدر(معروف به مؤتمن الشریعه) پدربزرگ آقای دکتر محمود صدر، ابوالقاسم نوابی، دکتر جلال گلشن و فرزندان خود ایشان: شادروان نصرت خانم وآقایان احمد و محمد ناصر ترک صورت می‌گیرد.

       متأسفانه دفتری که محتوی حدود 200 غزل و قصیده و رباعی از این شاعر گرانقدر بوده، نزد مرحوم میرسیّد حسن صدر جهت بازنویسی و چاپ قرار داشت که با فوت ایشان، مفقود و بنا به اظهار بازماندگان، توسط موریانه از بین رفته است.

         باید متذکر شد که فرزندان مرحوم ناصر نیز از ذوق و طبع بی بهره‌ نیستند، نوادگان ایشان: دکتر محمود صدر، متخصص قلب و استاد دانشگاه؛ شادروان دکتر مهدخت صدر، متخصص کودکان و استاد دانشگاه؛ دکتر محمدحسین صدر، دکتر علی صدر و دکتر عباس ناصر متخصص قلب؛  دکتر علی ناصر،متخصص پوست و مو و دکتر ناهید سلیمانی علاوه بر علم طبابت، دارای ذوق هنری، نقاشی، موسیقی و ادبیات می‌باشند و به آن عشق می‌ورزند.

         جناب دکترمحمود صدرپزشک حاذق ومتخصص قلب و نفر اول کنکورکشور در سال1348

               شرح احوال و زندگی‌نامه و آثار متعددی از این شاعر بزرگ در کتب و رسانه‌های مختلف آمده است از جمله: 1- فرهیختگان دارالعباده 2- سخنوران نامی معاصر ایران 3- تذکره سخنوران یزد از اردشیر خاضع، که اشاره‌ای به حافظۀ قوی و متجاوز از 5 هزار بیت شعر و نیز به تشکیل انجمن ادبی در منزل مرحوم حاج آیت‌الله آشیخ محمود فرساد به همت استاد محمدحسین ناصر ترک را دارد 4- آیینه دانشوران از سیدعلیرضا ریحان یزدی و حاج سید ابوالفضل سعیدی ریحان روحانی یزدی 5- تذکرة شعرای یزد 6- مروارید کویر  7- شرحی از مرحوم ناصر، نوشته میرزا احمد خان طاهری در کتاب تاریخ یزد طاهری 8- تاریخ یزد آیتی  9- جنگ ریحان  10- شاعر بینادل 11- از سحر در ایساتیس، نویسنده حسین رضوانی 12- یزدنامه 13- تاریخ سال‌شماری یزد 14- اشعار حسنعلی بخرد (حکمت)، برادر آقایان سردار فاخر حکمت و علی اصغر حکمت وزیر فرهنگ وقت 14- دانشنامه مشاهیر یزد 15- تذکره سخنوران یزد از سیدمحمد باقر برقعی 16- تذکره شعرای یزد در سال 1366 به قلم عباس فتوحی.

      مرحوم ناصر ابتدا در سال 1300 در اداره دارائی یزد مشغول به کار می‌شود، اما از تهران بازرسی برای بررسی امور دارائی به یزد می‌آید که رفتارش مرحوم ناصر را خشمگین نموده، بطوری که وی عصبایت خود را به صورت شعر به تهران تلگراف زده و استعفا می‌دهد.

       با اینکه شادروان ناصردر 40 سالگی نابینا می‌شود اما به لحاظ دانش و استعداد فوق العاده، فضل و آگاهی و خوشنویسی به کار در وزارت کشور مشغول و از طرف حکمران وقت یزد به سِمت نایب الحکومه بافق و بهاباد و بعدا کذاب و ندوشن منصوب می‌شود.

                                   سخنرانی استاد محمدحسین ناصرترک در دبیرستان ایرانشهریزد

          استاد ناصرترک، با وجود نابینایی، محدودیت گروه نویسندگی و امکانات چاپ، از پا ننشست و امتیاز روزنامه ناصر را در سال 1328 دریافت ‌کرد و در سی سال آخر عمر به کار روزنامه‌نگاری در کنار دانشمندانی چون: عبدالحسین آیتی، سید صالح شهرستانی، خان بابا طباطبایی نائینی، استاد صادق نشأت، دکتر ابوالقاسم قلمسیاه، یحیی نواب، دکتر محمود علومی، دکتر ابوالقاسم هاشمی، ولی آقا رشتی، سرتیپ سیدمصطفی سجادی رئیس شهربانی وقت یزد، سیدعلی اکرمی، دکتر رضا پاکنژاد، علی لغوی، حسین رضوانی، محمد عباد زاده، سیدحسن نقیب‌زاده نائینی، سیدحسن حکمت، حاجی میرزا محمدآیت‌اللهی، رئیس ثبت وقت یزد (که بعداً شغل وکالت را برگزید)، سید ضیا‌ء‌الدین روحانی و فرزندانشان زنده یاد نصرت خانم و آقایان احمد و محمد ناصر ترک به مبارزه با ارتجاع داخلی و استعمار اجنبی می‌پردازد، انتشار این هفته نامه تا اسفند 1359 ادامه داشت.

سخنرانی استاد محمدآقا ناصر ترک فرزند سوم زنده یاد ناصرترک در جمع وزرا و مسئولین استان یزد پیرامون معرفی پتانسیل های یزد در سال1351 در مراسم شناخت استانهای ایران درسالن اجتماعات وزارت کشور با حضوردکتر سام وزیرکشور وسرلشکر ژیان  

فعالیت‌های اجتماعی شادروان محمد حسین ناصر ترک شامل موارد زیر است:

          1- مسئولیت پرورش افکار که عبارت بود از: مجالس بحث پیرامون بیداری جوانان و علت عقب‌افتادگی جامعه؛ تشکیل جلسات انجمن ادبی که در خانه مرحوم آیت‌الله محمود فرساد با حضور: مرحوم آسید محمدرضا امامیان، افصح زاده، آسیدعلی محمد وزیری و عبدالحسین آیتی و آسید حسن شکوهی و خدا رحم هرمزان، حاج بمانعلی حسینی، دکتر ضیاء دهشیری.

        2- اشعار وی علاوه بر روانی و شیوایی به جهت ثبت وقایع و مناسبت‌های زمان و به خصوص سرودن ماده تاریخ مانند ماده تاریخهای برج مارکار، فقدان ملک الشعرای بهار، دبیرستان ایرانشهر یزد، احداث جاده ده بالا و طزرجان و ده ها ماده تاریخ دیگر همیشه مطرح و مورد توجه سخنوران ممتاز وعموم مردم بود.

     3 – بازرس فرهنگ در کارخانجات که بیشتر برای رسیدگی به پرورش افکار و بیداری کارگران کارخانه بود و تقریباً عنوانی تشریفاتی داشت.

         آنچه در موردمرحوم ناصرناگفته ماند، سوای قریحه وطبعی روان در شعر، دارای بیانی فصیح و بلیغ، سرودن قصیده، غزل، مثنوی، رباعی و قطعه، صدایی رسا، حاضرجوابی،  استعداد شگرف، ذوقی سرشار از شایستگی، حافظة قوی و نیرومند، خطّی زیبا بخصوص خط شکسته، صدایی غرّا، نطقی فصیح، حسن بیان، قامتی کشیده، اندامی شکیل، سیمایی پرصلابت، فروتنی، روشنی ‌ضمیر همراه با ذکاوت، دارای شخصیت ادبی، همنشینی با اندیشمندان، توانمند در مجلس‌آرائی و حاضرجوابی، متکلّم به زبان های عربی و ترکی و فارسی، تسلّط به چند لهجه محلی ترکی بختیاری قشقائی و چند لهجۀ دیگرمحلی مشهور بود.

          این مرد بزرگ پس از 86 سال زندگی پر بار، در اثر سکته مغزی در هجدهم دی ماه 1356 دار فانی را وداع گفت و در امامزاده سیدجعفر محمد به خاک سپرده شد. در روز تشییع وی، با وجود وزش شدید باد و سوز و سرمای بیش از اندازۀ هوا، مردم قدرشناس در مراسم تدفین و ختم وی، حضور گسترده‌ای داشتند و نشان دادند که تا چه حد خدمتگزاران صدیق و صمیمی خود را گرامی  می‌دارند. روانش شاد و بهشت بین جایگاه ابدیش باد

        باتشکر از فرزند برومند و فاضل آنمرحوم: جناب استاد محمدآقا ناصر ترک دبیر محترم ادبیات دبیرستانهای یزد و جناب دکتر علی ناصر، که مرا در تهیه مطالب و استفاده از عکسهای مندرج یاری نمودند.

 

 

نوشتهٔ پیشین
سفری یک هفته ای به: پرو، قدس(اسرائیل)، میامی، مصر و……
نوشتهٔ بعدی
تاریخچه اولین دبیرستان دولتی، دبیرستان ماندگار ایرانشهر یزد

پست های مرتبط

نوشته ای برای نمایش موجود نیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست